29 خرداد 1398 - 16:07
ماهیت، ضرورت و الزامات رونق تولید – ۱

رونق تولید؛ پاسخی به اصلی‌ترین مسئله امروز کشور

اگر کسی اندکی با تاریخ معاصر ایران آشنا باشد، می‌داند که با آغاز پهلوی، مبارزه با دین در قالب «مدرنیزاسیون» ایران در دستور کار حاکمان قرار گرفت. مردم، نسبت به این اقدامات حکومت و البته نظریات شبه روشنفکران غرب‌زده، واکنش نشان دادند و حکومت، خصوصاً در دوره‌ی پهلوی دوم، این انتقادات را برنتافت و به‌وسیله ساواک، فضا را بر مردم تنگ و امنیتی کرد.
نویسنده :
دانیال داودی
کد خبر : 3227

پایگاه رهنما :

اگر کسی اندکی با تاریخ معاصر ایران آشنا باشد، می‌داند که با آغاز پهلوی، مبارزه با دین در قالب «مدرنیزاسیون» ایران در دستور کار حاکمان قرار گرفت. مردم، نسبت به این اقدامات حکومت و البته نظریات شبه روشنفکران غرب‌زده، واکنش نشان دادند و حکومت، خصوصاً در دوره‌ی پهلوی دوم، این انتقادات را برنتافت و به‌وسیله ساواک، فضا را بر مردم تنگ و امنیتی کرد. این اقدام حکومت، کشور را با نوعی انسداد سیاسی روبه‌رو کرد که این انسداد، از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، رنگ‌و‌بوی جدی‌تری به خود گرفت. امام خمینی (ره) در سال‌های ابتدایی آغاز نهضت، به‌وسیله‌ی نصیحت و تذکر سعی در اصلاح امور حکومت داشتند، اما در مقابل با زندان و تبعید مواجه شدند و ملت نیز که به حمایت از این ابرمرد الهی بر خواسته بودند، در گوشه و کنار کشور، به خاک‌و‌خون کشیده شدند.
از اواخر دهه‌ی ۱۳۴۰، با افزایش قیمت نفت، شاه و هویدا اقتصاددانان را کنار زده و زمام امور اقتصادی را نیز، خود به دست گرفتند و از این طریق در دهه‌ی ۱۳۵۰ علاوه بر انسداد در حوزه‌ی دین، اندیشه و سیاست، «انسداد اقتصادی» نیز به مشکلات کشور اضافه شد و روزبه‌روز بر مشکلات اقتصادی مردم افزوده می‌شد؛ قیمت‌ها بالا می‌رفت و معیشت مردم با بحران مواجه بود. این مهم که مبتنی بر آمار‌ها و اسناد تاریخی است، درست برخلاف اظهارات اخیر برخی بازیگرانِ بی‌خبر از تاریخ اقتصادی ایران است که ادعا می‌کنند در ۱۲ سال و ۶ ماه نخست‌وزیری هویدا قیمت خودکار بیک ثابت بود و اصلاً تورم نداشتیم! درست به‌عکس؛ در تاریخ آمده است که در این ایام، تورم سرسام‌آور بود و هر چه در دهه‌ی ۱۳۵۰ پیش می‌رویم، مشکلات اقتصادیِ ناشی از فساد کلان اقتصادی و بی‌تدبیری‌های علمی سر به فلک می‌کشند؛ بنابراین پیش از انقلاب، با گذر زمان از سال ۱۳۴۲ به بعد بر ملت آشکار شد که باوجوداین حکومتِ وابسته‌ی فاسد نمی‌توان به سمت رشد و سعادت رفت.
 
در آن روز‌ها براندازی «رژیمِ طاغوت»، مسئله‌ی اصلی کشور بود که امام خمینی (ره) بر آن موضوع تمرکز کرد و در سال ۱۳۵۷ در حل این مسئله‌ی اصلی و ایجاد یک «جمهوری اسلامی» مبتنی بر خواست مردم و آموزه‌های اسلامی موفق شد. پس از انقلاب، به‌طور معمولِ هر انقلابی که می‌خواهد در تحقق اهدافش موفق باشد، «تثبیت انقلاب»، به مسئله‌ی اصلی کشور تبدیل شد. با تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، تدوین قانون اساسی و به رفراندوم گذاشتن آن و در نهایت مقابله با گروهک‌های جدایی‌طلب در آن مقطع، تقریباً مسئله‌ی تثبیت نیز به‌خوبی مدیریت و حل‌و‌فصل شد. در ادامه مسئله‌ی «جنگ تحمیلی صدام علیه کشور» پیش آمد. آن روز همه کشور برای اداره‌ی جنگ «بسیج» شدند و اگرچه با هزینه‌های فراوان، اما به‌خوبی در آن برهه در مقابل نیرو‌های نظامی صدام که در حقیقت نیرو‌های نیابتی همه مستکبران عالم علیه ملت ایران بودند، ایستادیم و آن روز، مسئله‌ی جنگ نیز حل شد. امروز، همان‌طور که بر همه آشکار است، اصلی‌ترین مسئله‌ی ایران «اقتصاد» است. ما در اقتصاد مشکل‌داریم؛ مشکلاتی از قبیل: بیکاری، تورم، پایین بودن ارزش پول ملی، وجود فقر و ... که همه‌ی این‌ها ریشه در ضعف‌های ساختاری و مدیریتی اقتصاد دارند. پیش‌تر در همین ستون هفته‌نامه، در سلسله یادداشت‌هایی تحت عنوان «کالبدشکافی اقتصادی بیانیه‌ی گام دوم» در مورد این ایرادات، به‌طور مفصل نکاتی ارائه شد. برخی به دنبال آن‌اند که در افکار عمومی «سیاست خارجی انقلابی» را به‌جای «اقتصاد» به‌عنوان مشکل اصلی کشور جایگزین کنند تا بدین‌وسیله، «اقتصاد مذاکراتی» را نیز به‌عنوان راه‌حلی برای مشکلات اقتصاد ایران ذکر کنند.
این در حالی است که به اعتراف همه‌ی اقتصاددانان مطرح از طیف‌های مختلف فکری در اقتصاد ایران، مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، ربطی به تحریم‌ها ندارند و نهایتاً امریکا با تحریم‌هایش می‌تواند مگسی روی زخم اقتصاد ایران باشد. به‌طور مثال، به فرض اگر امروز تحریم نفت نبودیم، بازهم، چون اقتصادمان متکی به صادرات نفت بود، با بیماری هلندی مواجه بودیم، صنایعمان توسعه پیدا نمی‌کردند و بیشتر صادرات نفت خام و واردات محصولات غیرنفتی داشتیم. چون صنعت نفت، اشتغال‌زایی بالایی ندارد، همچنان مشکل بیکاری وجود داشت و اگرچه در کوتاه‌مدت می‌توانستیم با دلار‌های نفتی به‌صورت تصنعی، ارزش پول ملی را بالا نگه‌داریم، اما بر اساس پژوهش‌ها، اندکی با تأخیر تورمِ حاصل از پول‌پاشیِ به پشتوانه‌ی دلار‌های نفتی، خود را در اقتصاد نشان می‌داد و همچنان با معضل کاهش ارزش پول ملی، مواجه می‌شدیم؛ بنابراین امروز مسئله‌ی اصلی کشور «اقتصاد» است و اصلی‌ترین هدف اقتصاد نیز «تولید» است؛ اگر تولید رونق پیدا کند، می‌توان توضیح داد که توازن بودجه، ایجاد اشتغال، کاهش تورم، حل معضل نظام بانکی و همه و همه حاصل می‌شوند. البته «رونق تولید»، مفهومی دارد که باید شکافته شود تا با رشد و توسعه‌ی اقتصاد به سبک غربی اشتباه گرفته نشود. برای تحقق این شاه‌کلیدِ حلِ اصلی‌ترین مشکل امروز ایران که اقتصاد است نیز الزاماتی وجود دارد؛ از جمله جلوگیری از واردات بی‌رویه، بهبود فضای کسب‌وکار، غفلت نکردن از سوءاستفاده‌چی‌ها در اقتصاد (مثلاً سوءاستفاده در بانک‌زدن‌ها یا سوءاستفاده در خصوصی‌سازی‌ها) و .... این‌ها موضوعاتی است که در همین ستون، در شماره‌های بعدی دنبال می‌کنیم و با نگاهی به واقعیت‌های عینی اقتصاد ایران، «ماهیت، ضرورت و الزامات رونق تولید» را بررسی می‌کنیم. اگر همه‌ی ملت بسیج شویم، در این برهه نیز می‌توان به‌راحتی اصلی‌ترین مسئله‌ی روز کشور -یعنی مشکلات اقتصاد- را حل و مدیریت کرد.

ارسال نظرات